Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8247 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
caveator
U
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit
U
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination
U
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
precautionary demand for money
U
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
demand
U
تقاضا کردن تقاضا
demands
U
تقاضا کردن تقاضا
demanded
U
تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
surplus
U
مازاد
rejcet
U
مازاد
surpluses
U
مازاد
excesses
U
مازاد
residual
U
مازاد
surcharge water
U
اب مازاد
salvages
U
مازاد
salvage
U
مازاد
spoil
U
مازاد
excess
U
مازاد
salvaged
U
مازاد
spoils
U
مازاد
spoiling
U
مازاد
salvaging
U
مازاد
spoiled
U
مازاد
excess stock
U
موجودی مازاد
excess reserves
U
اندوختههای مازاد
remainder
U
مابقی مازاد
social surplus
U
مازاد اجتماعی
residual matrix
U
ماتریس مازاد
excess demand
U
درخواست مازاد
farm surplus
U
مازاد کشاورزی
residual variance
U
پراکنش مازاد
surplus gas
U
گاز مازاد
economic surplus
U
مازاد اقتصادی
superimposed
U
مازاد بر احتیاج
overproduction
U
تولید مازاد
export surplus
U
مازاد صادرات
redundant
U
مازاد بر احتیاج
residue of the state
U
مازاد ترکه
surplus production
U
مازاد تولید
excess
U
اضافه مازاد
budget surplus
U
مازاد بودجه
spoin bank
U
انبار مازاد
basic surplus
U
مازاد اساسی
spares
U
اقلام مازاد
system overhead
U
مازاد سیستم
sellers surplus
U
مازاد فروشنده
excesses
U
اضافه مازاد
surplus water
U
ابهای مازاد
surplus stock
U
موجودی مازاد
excess capacity theory
U
نظریه مازاد فرفیت
tail drain
U
نهرچه ابهای مازاد
excess listing
U
لیست اقلام مازاد
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
trade balance surplus
U
مازاد تراز تجاری
import surcharge
U
حقوق واردات مازاد
surpluses
U
اقلام اضافی و مازاد
surplus
U
اقلام اضافی و مازاد
back titration
U
تیتر کردن مازاد
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
excess listing
U
لیست وسایل انفرادی مازاد
property disposition
U
از بین بردن اقلام مازاد
the system of
U
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
vent for surplus theory of trade
U
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
at the instance of
U
به تقاضای
at the request of
U
تقاضای
total demand
U
تقاضای کل
aggregate demand
U
تقاضای کل
at the instance of
U
بر حسب تقاضای
composite demand
U
تقاضای مرکب
application
U
تقاضای کار
joint demand
U
تقاضای مشترک
market demand
U
تقاضای بازار
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
complementary demand
U
تقاضای مکمل
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
national demand
U
تقاضای ملی
application for loan
U
تقاضای وام
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
at my request
U
مطابق با تقاضای من
re claim
U
تقاضای مجدد
final demand
U
تقاضای نهائی
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
applications
U
تقاضای کار
request substitution
U
تقاضای تعویض
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
request to send
U
تقاضای ارسال
effective demand
U
تقاضای موثر
elastic demand
U
تقاضای با کشش
give
U
تقاضای رای
gives
U
تقاضای رای
giving
U
تقاضای رای
factor demand
U
تقاضای عوامل
pop the question
<idiom>
U
تقاضای ازدواج
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
law of downward sloping demand
U
قانون تقاضای نزولی
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
oyer
U
تقاضای استماع یا دادرسی
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
rpo
U
تقاضای مظنه قیمت
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
downward sloping demand curve
U
منحنی تقاضای نزولی
taxes
U
تحمیل تقاضای سنگین
taxed
U
تحمیل تقاضای سنگین
tax
U
تحمیل تقاضای سنگین
demands
U
تقاضای خرید کالا
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
toa for a job or position
U
تقاضای شغل کردن
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
apply for a divorce
U
تقاضای طلاق کردن
credit application
U
تقاضای گشایش اعتبار
demand
U
تقاضای خرید کالا
demanded
U
تقاضای خرید کالا
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
demur
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
To ask for political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demurrer
U
تقاضای تاخیر درصدور حکم
layers
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
call of more
U
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurred
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
request time out
U
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
To seek political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
layer
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
put the bite on someone
<idiom>
U
از کسی تقاضای پول کردن
demurs
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
rts
U
Send To Request تقاضای ارسال
reclamation
U
تقاضای جبران خسارت کردن
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
nonce word
U
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
postulancy
U
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
blue bark
U
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge
U
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
reclama
U
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
ARQ
U
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
superfluity
U
زیادی
undue
U
زیادی
supervacaneous
U
زیادی
excrescential
U
زیادی
greatness
U
زیادی
extra
U
زیادی
extra-
U
زیادی
extras
U
زیادی
surpluses
U
زیادی
extremeness
U
زیادی
superfluous
U
زیادی
redundance
U
زیادی
muchness
U
زیادی
unduly
U
زیادی
profoundly
U
زیادی
greatly
U
به زیادی
enormousness
U
زیادی
overly
U
زیادی
intensity
U
زیادی
wealth
U
زیادی
to a large extent
U
تا حد زیادی
inordinacy
U
زیادی
immensity
U
زیادی
abundance
U
زیادی
surplus
U
زیادی
excessiveness
U
زیادی
excrescent
U
زیادی
frequentness
U
زیادی
profuseness
U
زیادی
intenseness
U
زیادی
excesses
U
زیادی
numerousness
U
زیادی
nimiety
U
زیادی
immoderacy
U
زیادی
infiniteness
U
زیادی
immenseness
U
زیادی
excess
U
زیادی
hugeness
U
زیادی
profoundness
U
زیادی
Recent search history
Forum search
1
معنی لغت overfit
1
معنی کنید: Residential Demand Side Management
1
Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1
i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1
مدت زیادی است از شما بی خبرم
1
big bad wolf
1
شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com